مه نگار

من و گالیا
  • خانه 

دختر یا پسر 

07 خرداد 1403 توسط منم مثل تو

​موهای دخترم را شانه کردم.در حال بافتن موهایش برای چندمین بار گفت :《 دعا می‌کنم نی‌نی دوستت دختر باشه!》

آمین بلندی به دعایش گفتم و بلند شدم تا برای رفتن به جشن تعیین جنسیت آماده شوم.

در را که قفل کردم ،نگاهم به عروسکش افتاد.پرسیدم:《سرمه خانوم هم با ما به جشن می‌آید؟؟》

با خنده جواب داد:《میخوام سرمه را بدم به نی‌نی .》و زودتر از من از پله ها پایین رفت.

آرام و قرار نداشت که زودتر بفهمد جنسیت بچه چیست. با ترکیدن بادکنک و ریزش پولک های صورتی و پخش آهنگ دختر انتظارش به پایان رسید.با شادی بالا پرید و گفت :《خدا جونم ممنون که دعای منو قبول کردی》

نگاهم به شادی و لبخند دخترم بود و متوجه اطراف نبودم.ناگهان با صدای بلندی سرمان را بلند کردیم.پدر جنین با لگدی به دکور جشن خانه را ترک کرد.مادر در حالی که اشک در چشمانش حلقه شده بود زمزمه می‌کرد:《مطمنم اشتباه شده》

حواسم را به دخترم دادم که بهت زده ایستاده بود .دستانم را برای بغل کردنش باز کردم.سُرمه از دستانش افتاد و اشک چشمانش جاری شد.

در حال ترک خانه‌ی دوستم به این موضوع فکر می‌کردم که برای پاک کردن این خاطره‌ی بد،چقدر باید برنامه‌ریزی کنم؟؟؟؟

#به_قلم_خودم 

#تربیت_فرزند

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مه نگار

گالیا،نام منِ دیگر است که به تازگی با او دوست شدم . اخلاق گالیا شبیه به منِ ۱۵ سال پیش است .دیروز گالیا را از میان کتابی که می‌خواندم پیدا کردم و از او دعوت کردم تا مثل سابق با من زندگی کند.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • من

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس