هل من ناصر ینصرنی؟
ای یوسف کنعان، ای پنهان ز دیدگان، در این شب هجران، دلها چون یعقوب، در فراقتان خون میگریند. جهان در ظلماتِ بیعدالتی غرق شده و در این میان، قلبِ ما نه تنها برای دوریِ شما، بلکه برای دردِ ملتی در فلسطین نیز، فشرده میشود. آنجا که کودکان، به جای لالایی مادر، صدای بمب و گلوله میشنوند و خاک، به جای آغوشِ مادر، پذیرای جسمهای بیجانشان میشود.
مولای من، ای وارثِ خونِ حسین، فلسطین، کربلایی دیگر است و غزه، گودالی پر از غم و رنج. هر روز، حنجرهای در این سرزمین، “هل من ناصر ینصرنی” سر میدهد، اما گوشی برای شنیدن نیست.
مولای من، ما در این گردابِ فتنه و آشوب، نیازمندِ نورِ هدایت شما هستیم. دلهایمان را از زنگارِ گناه پاک کنید و چشمهایمان را به جمالِ دلآرای خود روشن سازید. ما را از خوابِ غفلت بیدار کنید و به ما توفیق دهید تا در راهِ شما قدم برداریم و برای تعجیل در ظهورتان دعا کنیم.
به امیدِ روزی که پرچمِ پیروزی شما در قدس شریف به اهتزاز درآید و نوایِ “أنا المهدی"تان، دلهای جهانیان را شادمان سازد.
آمین.
#به_قلم_خودم