مه نگار

من و گالیا
  • خانه 

رودخانه‌ای از نور

08 تیر 1404 توسط منم مثل تو

​شب که از راه می‌رسد، روستا به خوابی عمیق فرو می‌رود. اما آسمان، بیدار است و پرهیاهو قصه‌ای دیگر می‌گوید. انگار پرده‌ای از مخملِ سیاه بر گستره‌ی دشت‌ها کشیده‌اند و با هزاران چراغِ کوچک و درخشان، آن را آذین بسته‌اند.

ستاره‌ها، نه مثل نقطه‌های کم‌رنگِ شهر، بلکه همچون الماس‌های تراش‌خورده، با چنان جلایی می‌درخشند که گویی دست‌نیافتنی‌اند. راهِ شیری، مثل رودخانه‌ای از نور، از میان آسمان می‌گذرد و قصه‌های کهنِ کیهان را در گوشِ زمان زمزمه می‌کند.

سکوتِ شب با صدای جیرجیرک‌ها و نغمه‌ی محزونِ جغدها شکسته می‌شود. در این میان نورِ ستارگان، رقصان و بی‌قرار، بر تنِ درختانِ کهن‌سالِ روستا می‌تابد.

شهابی سرکش خطی از نور بر پهنه‌ی آسمان می‌کشد و در چشم بر هم زدنی، محو می‌شود. در این لحظه قلبِ روستا با هر تپش، آرزویی پنهان را به سوی آسمان روانه می‌کند.

آسمانِ اینجا دریچه‌ای است به سوی بی‌نهایت، سفری به اعماقِ هستی و یادآورِ پیوندِ عمیقِ انسان با طبیعت و کیهان. هر شب، فرصتی است برای رهایی از دغدغه‌های روزمره و غرق شدن در شکوهِ بی‌کرانِ آفرینش.

#به_قلم_خودم 

#روستا

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مه نگار

گالیا،نام منِ دیگر است که به تازگی با او دوست شدم . اخلاق گالیا شبیه به منِ ۱۵ سال پیش است .دیروز گالیا را از میان کتابی که می‌خواندم پیدا کردم و از او دعوت کردم تا مثل سابق با من زندگی کند.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • من

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس