مه نگار

من و گالیا
  • خانه 

کاش دو نفر بودم!

08 فروردین 1404 توسط منم مثل تو

​ای کاش دو نفر بودم…

یکی برای بافتن گیسوان دختری فلسطینی، که بوی باروت می‌دهد و ترس، یکی برای سرودن لالایی برای مادری که گهواره کودکش را در آوار جستجو می‌کند و صدایش، در میان خاک و خون گم شده است.

ای کاش دو نفر بودم…

یکی برای قدم زدن در کوچه‌های غزه، جایی که زخم بمب‌ها بر تن هر خانه نشسته و کودکان، به جای بازی، مرگ را به تماشا نشسته‌اند. یکی برای نشستن کنار پیرمردی زیتون‌کار، که ریشه‌های درختانش، با ریشه‌های او در خاک این سرزمین گره خورده و ایستادگی‌اش، تنه به تاریخ می‌زند.

ای کاش دو نفر بودم…

یکی برای فریاد زدن نام فلسطین در تمام جهان، برای بیدار کردن وجدان‌های خفته و رساندن صدای مظلومیت به گوش‌های ناشنوا. یکی برای در آغوش کشیدن تمام کودکان فلسطینی، برای پاک کردن اشک‌هایشان، برای ساختن فردایی روشن‌تر.

ای کاش دو نفر بودم… اما افسوس، فقط یک نفرم، با قلبی که برای فلسطین می‌تپد، با روحی که در خاک آن سرزمین ریشه دوانده و با دعایی که هر لحظه، برای آزادی و آرامش آن، روانه آسمان می‌شود. کاش بیشتر از یک نفر بودم.

#به_قلم_خودم 

#قدس 

#فلسطین

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مه نگار

گالیا،نام منِ دیگر است که به تازگی با او دوست شدم . اخلاق گالیا شبیه به منِ ۱۵ سال پیش است .دیروز گالیا را از میان کتابی که می‌خواندم پیدا کردم و از او دعوت کردم تا مثل سابق با من زندگی کند.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • من

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس