کی از نسل جدید جا ماندیم؟
خورشید مثل عروسی زیبا خرامان در حال رفتن به خانهی بخت است و دنبالهی نورانیاش کمکم محو میشود؛ اما هوا هنوز گرم است. بوستان شلوغ و بچهها گرم بازی هستند. مادران کمی دورتر نشسته و با بغل دستیشان مشغول صحبت کردن هستند. گاهی چشم میچرخانند و فرزندشان را پیدا میکنند، آن وقت است که نفسی از سر آسودگی میکشند. کافهی وسط استخر پارک ،مثل سالهای گذشته مداحی پخش نمیکند؛ همین که به احترام محرم موزیک شاد پلی نمیشود، جای خوشحالی است. جوان و پیر در عزای سالار شهیدان سیاهپوش شدهاند؛ اما زنان شالهایشان را دور گردن انداخته و موهای رنگشدهی خود را به دست باد سپرده و دست در دست مردشان، دل از مردان دیگر میبرند. پسران نوجوان در حالی که با تلفن همراهشان مداحی گوش میدهند، قلادهی سگی را میکشند. باورم نمیشود کمکم فرهنگ اصیل و ریشهدار عاشورا به پوشیدن لباس سیاه محدود شود. کی از نسل جدید جا ماندیم؟
امام حسین سیاهپوش نمیخواهد! دیر نیست، اگر بخواهیم همین الان شروع کنیم و به احیای این فرهنگ ریشهدار بپردازیم.
#به_قلم_خودم
#ده_روز_با_کاروان
#محرم