بر چند بخش پذیرم؟
بر چند بخش پذیرم؟
گاهی زنانگیام دستمالی به دستم میدهد تا غبار از سطوح بزدایم،دستان ظریفم را غرق کف میکنم و روی ظروف میکشم.هنگام پخت غذا کمی چاشنی عشق از قلبم بر میدارم و در آن میریزم.
گاهی پرستار میشوم و دستمال نمدار را روی حرارت تن عزیزانم میگذارم.
در یک روز زیبا جوانهای در من روئید و مدال مادرانگی را بر گردنم آویخت.آغوشم پناه فرشتهای معصوم شد.
پای در کوچههای کودکی میگذارم .زنگ خانه را فشار میدهم.آمدهام تا نقش دخترانگیام را در خانوادهام ایفا کنم.
لیست مخاطبانم را زیر و رو میکنم.چندی از دوستانم را برای بازی در نقش رفاقت انتخاب میکنم.باید جایی برای قرارهای دوستانه که این روزها کمی کمرنگ تر شده ،در زندگیام باز کنم.
فرزندم کتاب ریاضیش را آورده تا گره از مسالهی به ظاهر پیچیدهاش باز کنم.عینکم را روی چشمانم میگذارم و در نقش معلمی فرو میروم.
باید فکری هم به حال اقتصاد خانواده کنم دلم میخواهد باری از دوش همسرم بردارم.
تمام اتفاقات ریز و درشتی که در طول روز افتاده را در کیسهای میریزم و درون کمد قرار میدهم لباس نقش،همسرانگیام را به تن میکنم.لبخند خستهام را تقویت میکنم تا برای استقبال از همسرم پر انرژی باشم.
دیر وقت است،همه خواب هستند.سکوت خانه کمکم میکند تا برای امتحان فردا خودم را آماده کنم.
براستی زن بر چند بخش پذیر است؟
#به_قلم_خودم