مه نگار

من و گالیا
  • خانه 

در گذشته هم دلمان تنگ می‌شد!

16 اسفند 1402 توسط منم مثل تو

​در گذشته هم دلمان تنگ می‌شد! 

وقت خرمن کوبی که می‌رسید، کشاورزان دعا می‌کردند تا باران زود هنگام پاییزی غافلگیرشان نکند.جوجه بلدرچین ها حالا دیگر بزرگ شده‌اند و می‌توانند پرواز کنند. پرستو‌ها به فکر بازگشت به مناطق گرمسیر هستند.

تابستان، وسایلش را درون بقچه‌ی سبزش می‌پیچد و چند روز مانده به مهر خداحافظی می‌کند. آسمان هم دلش برای تابستان تنگ می‌شود که باران را بدرقه‌ی راهش می‌کند.

پاییز عجیب با برکت بود. فصل میوه‌های رنگارنگ.

آذر همیشه برف می‌بارید. پدرم معتقد بود اگر در آذر برف روی زمین بنشیند؛ تا عید زمین سفید پوش خواهد ماند.

از روز چله‌ی اول مردم روزهایشان را می‌شمرند تا آخر چله‌ی دوم؛ چله‌ی دوم نوید بخش گرما بود.

یکماه مانده به عید از هر مسافری که از شیراز برمی‌گشت می‌پرسیدند:《 علف‌های کنار جاده روییده‌اند؟》

دلم برای باد اسفند که می‌وزید تا برف‌ها را آب کند، تنگ شده است؛ برای کودکی‌هایم که برای یافتن “حسرت‌گلی” ساعت‌ها دشت را پیاده طی می‌کردم.دلتنگ برف‌های آب شده؛ زاغچه‌هایی که فقط حوالی نوروز می‌توانستیم؛ ببینیم.

عید تا اوخر اردیبهشت خبری از شکوفه‌ی درختان نبود. هوس خوردن برف‌های کوه “سردآب” را در تابستان دارم.

در گذشته آنقدر آسمان سخاوت داشت که دلمان برای بهار و تابستان تنگ می‌شد!

#به_قلم_خودم 

#عکس_تولیدی

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مه نگار

گالیا،نام منِ دیگر است که به تازگی با او دوست شدم . اخلاق گالیا شبیه به منِ ۱۵ سال پیش است .دیروز گالیا را از میان کتابی که می‌خواندم پیدا کردم و از او دعوت کردم تا مثل سابق با من زندگی کند.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • من

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس