دلتنگ
22 مرداد 1402 توسط منم مثل تو
دلم گرفته است شبیه تابی که رفتن آخرین بچه را میبیند و بی تاب میشود.
مثل توپی که با شوت آخر در گوشه ای رها میشود.کسی میتواند دل تنگش را اندازه بزند؟
مثل کلاغی که قبل از طلوع آفتاب روی ستون برق تک و تنها نشسته و در اوج دلتنگی پر میگشاید و تا بی انتها میرود.
حجم دلتنگی مسجد بزرگی که تعداد نمازگزارانش انگشت شمار شده چقدر است؟
جوجه گنجشک کوچکی که از لانه دور مانده و گرفتار دست پسرک بازیگوش گشته دلتنگ تر است یا درخت گلابی داخل حیاط که قبل از رسیدن پاییز خزان گشته؟
چطور دل تنگم را توصیف کنم ؟اصلا کوچه را به وقت آخر شب دیدهای؟من از آن کوچه هم دلتنگترم.
#به_قلم_خودم
#طراحی_خودم