خبر قبولی
با ناراحتی از ماشین پیاده شدم.دوست نداشتم با کسی روبه رو شوم.آرام آرام مسیر خانه را در پیش گرفتم. صدای زنگ تلفن همراهم بلند شد.بدون نگاه کردن هم میدانستم چه کسی پشت خط است!
_سلام قبول شدی بابا جان؟
سلام کردم و آهی کشیدم و گفتم :نه!
بابا میشه هزینه آزمون و کلاس تکمیلی را به کارتم واریز کنید؟
صدای خندهاش در گوشم پیچید و گفت :حتما
آزمون هفته بعد قبول شدم و افسر برگهی تایید صدور گواهینامه رانندگیام را امضا کرد.
وقتی خبر قبولیام را به پدرم دادم خیلی خوشحال شد.هر وقت پشت فرمان ماشین مینشینم یا گواهینامهام را میبینم به یاد پدرم میافتم.
پدرم در همه حال پشتیبانم بود.روحش شاد
#به_قلم_خودم
#پشتیبان_زندگی