مه نگار

من و گالیا
  • خانه 

آن دختر یهودی

03 مهر 1403 توسط منم مثل تو

​اسم کتاب بود که من را جذب کرد یا اینکه در دسته‌ی رمان و داستان قرار داشت، را نمی‌دانم. ولی باعث شد آن را به کتابهانه‌ی مجازی‌ام اضافه کنم. 

نَدی دختری است که پدرش مسلمان و مادرش یهودی است. کودک بود که مادرش او و خواهرش را به شهری دور برد تا در کنار پدرشان بزرگ نشوند. مادرش با مردی مسیحی ازدواج می‌کند. یک روز در خانه به صدا در می‌آید و دو جوان مسلمان که یکی از آن‌ها در درگیری بین اسرائیل و لبنان مجروح شده بود به آنجا پناه می‌برند. احمد، مجذوب رفتار انسان دوستانه‌ی نَدی قرار می‌گیرد. او را از پدر خوانده‌اش خواستگاری می‌کند و علارغم مخالفت‌های مادر ندی با هم نامزد می‌کنند. احمد آرام آرام اسلام را به ندی معرفی می‌کند. اما گم شدن احمد در درگیری جبهه‌ی مقاومت باعث اتفاقات زیادی می‌شود. ندی که در فشار روانی بالایی قرار دارد به فرانسه مهاجرت می‌کند و در آنجا هر روز یک نامه برای احمد به نشانی خانه‌ی متروکه‌ی پدر‌بزرگش پست می‌کند. در یکی از نامه‌ها خبر از مسلمان شدنش می‌دهد. او بر می‌گردد و چن تن از یهودیان را مسلمان می‌کند. و درست در انتهای داستان احمد در حالی که حافظه‌اش را از دست داده پیدا می‌شود. اما همزمان با نامزدی ندی و بهترین دوست احمد یعنی حسان. 

#معرفی_کتاب

#به_قلم_خودم

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مه نگار

گالیا،نام منِ دیگر است که به تازگی با او دوست شدم . اخلاق گالیا شبیه به منِ ۱۵ سال پیش است .دیروز گالیا را از میان کتابی که می‌خواندم پیدا کردم و از او دعوت کردم تا مثل سابق با من زندگی کند.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • من

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس