مه نگار

من و گالیا
  • خانه 

حریر در باد 

20 خرداد 1403 توسط منم مثل تو

​روی فرش لاکی دراز می‌کشم و ذهنم را از امتحان و بی‌خوابی‌های شبانه دور می‌کنم. دست‌هایم را باز می‌کنم و چشم‌هایم را می‌بندم. دلم می‌خواهد به مدت حداقل 6 ساعت، در همین وضعیت بخوابم. نسیمی خنک می‌وزد و پرده‌ی حریر سفید را به بازی می‌گیرد. پرده جلوتر می‌آید و با سر انگشتانش صورتم را نوازش می‌کند. حجم وسیعی از خاطره مرا می‌بلعد و به دنیای خود می‌کشاند. اجازه می‌دهم کودک درونم خودش را با حرکت نرم نسیم و حریر همراه کند. با حس بوی بید مشک چشمانم را باز می‌کنم. شربت را از دستان خواهرم می‌گیرم و به رسم کودکی یک نفس سر می‌کشم.

#به_قلم_خودم

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

مه نگار

گالیا،نام منِ دیگر است که به تازگی با او دوست شدم . اخلاق گالیا شبیه به منِ ۱۵ سال پیش است .دیروز گالیا را از میان کتابی که می‌خواندم پیدا کردم و از او دعوت کردم تا مثل سابق با من زندگی کند.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • من

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس