مه نگار

من و گالیا
  • خانه 

رویای نیمه شب 

03 مهر 1403 توسط منم مثل تو

​باید بگویم که کتاب خواندن میان مشغله‌هایم، مزه‌ی دیگری دارد. از این‌که لحظاتی را پیدا کنم و قاچاقی کتاب بخوانم کیف می‌کنم. به پیشنهاد استادم کتابی را دانلود کردم. 

هاشم پسر خوش‌سیما و ثروتمند زرگری است که دلبسته‌ی دختر صمیمی‌ترین دوست پدربزرگش می‌شود. همه‌چیز بر وفق مراد است، الاّ اینکه ابوراجح دخترش را به سُنی نمی‌دهد. هاشم که این موضوع را می‌داند، برای خواستگاری پا پیش نمی‌گذارد. هاشم خودش را به ابوراجح نزدیک‌تر می‌کند و موضوع علاقه‌اش به دختر شیعه را با او در میان می‌گذارد. ماجرایی پیش می‌آید و هاشم به درگاه مرجانه راه پیدا می‌کند و اسباب آزادی دو تن از شیعیان را فراهم می‌کند. اما خودش و ابوراحج و خانواده‌اش دچار توطئه‌ی وزیر دربار می‌شوند. حکم اعدام ابوراجح صادر می‌شود. هاشم به کمک او می‌آید و با کمک دختر حاکم ابوراجح را تبرئه می‌کند. 

ابوراجح زیر شکنجه‌ی درباریان نفس‌های آخرش را می‌کِشد. هاشم بر بالینش حاضر می‌شود و از او می‌خواهد که از امام زمانش یاری بجوید. نیمه‌های شب معجزه می‌شود و ابوراجح که پیش از این چهره‌ای رنجور و زرد داشت، زیبا می‌شود و آثاری از شکنجه بر بدنش دیده نمی‌شود. هاشم و پدربزرگش و بسیاری از مردم با دیدن این کرامت از امام زمان علیه‌السلام شیعه می‌شوند و پس از اندک زمانی ریحانه به عقد هاشم در می‌آید. 

کتاب رویای نیمه شب داستان دلدادگی است و بر اساس سرگذشت ابوراجح حمامی نگاشته شده است.

#به_قلم_خودم 

#معرفی_کتاب

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مه نگار

گالیا،نام منِ دیگر است که به تازگی با او دوست شدم . اخلاق گالیا شبیه به منِ ۱۵ سال پیش است .دیروز گالیا را از میان کتابی که می‌خواندم پیدا کردم و از او دعوت کردم تا مثل سابق با من زندگی کند.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • من

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس