سکوت در برابر قتلعام بشریت
در میان ویرانهها و آوارها، در سایهی سنگین سکوت و مرگ، قلب غزه هنوز میتپد. ضربانی ضعیف اما مقاوم؛ در سینهای که از درد و گرسنگی به شماره افتاده است. چشمان کودکان گود افتاده و محزون در جستجوی لقمه نانی یا قطره آبی به آسمان خیره ماندهاند. مادران با دستان لرزان آخرین رمق خود را برای تسکین فرزندانشان به کار میگیرند.
غزه تنها یک تکه خاک نیست بلکه زخمی است عمیق بر پیکر انسانیت. قلب تپندهی هر ملتی هست که در برابر ظلم و ستم، سر خم نکرده است. غزه، قصهی مقاومت و امیدواری است؛ قصهای که در هر خانهای، در هر کوچهای، در هر دلی، با خون و اشک، نوشته شده است.
قلب غزه گرچه ضعیف اما هنوز میتپد. با هر ضربان، فریادی خاموش به گوش جهانیان میرساند: “ما زندهایم، ما امیدواریم، ما تسلیم نخواهیم شد.” این صدا، صدای انسانیت است، صدایی که نباید خاموش شود. اما آیا این سکوتِ مرگبارِ جامعهی جهانی، به معنای تایید این جنایت نیست؟ آیا چشمان بستهی جهان، همدستی آشکار با این کشتار نیست؟ هر سکوت، تیری زهرآگین است که بر قلب غزه فرود میآید. این سکوت تنها در برابر کشتار یک ملت نیست، این قتلعام بشریت است؛ نابودی ارزشها، وجدانها و انسانیت.
زمان آن فرا رسیده است که در برابر جنایات اسرائیل بایستیم. فریادمان را رها کنیم تا گوش جنایتکار از صدای انسانیت پر شود، تا امید در دلهای خسته دوباره شکوفه بزند تا دوباره غزه زنده شود، تا دوباره انسانیت زنده شود.
#به_قلم_خودم
#نقد