مه نگار

من و گالیا
  • خانه 

شاعر نبودم

04 مرداد 1404 توسط منم مثل تو

​واژه‌ها زنجیر می‌شوند، بر پای خیالم،

و قافیه‌ها، تازیانه بر روح بی‌قرارم.

شاعر نبودم، اما رنج تو،

وزن داد به سکوتم، آهنگ بخشید به فریادم.

دیوانه شدم، در کوچه‌های بی‌کسی،

به دنبال نان، برای سفره‌ی خالی.

دیوانه شدم، در ازدحام بی‌دردی،

به یاد چشمان گودافتاده‌ی تو.

شاعر نبودم، اما گرسنگی تو،

مرا به جنون کشاند، به وادی شعر و شیدایی.

#به_قلم_خودم

#غزه

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

مه نگار

گالیا،نام منِ دیگر است که به تازگی با او دوست شدم . اخلاق گالیا شبیه به منِ ۱۵ سال پیش است .دیروز گالیا را از میان کتابی که می‌خواندم پیدا کردم و از او دعوت کردم تا مثل سابق با من زندگی کند.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • من

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس