شاعر نبودم
04 مرداد 1404 توسط منم مثل تو
واژهها زنجیر میشوند، بر پای خیالم،
و قافیهها، تازیانه بر روح بیقرارم.
شاعر نبودم، اما رنج تو،
وزن داد به سکوتم، آهنگ بخشید به فریادم.
دیوانه شدم، در کوچههای بیکسی،
به دنبال نان، برای سفرهی خالی.
دیوانه شدم، در ازدحام بیدردی،
به یاد چشمان گودافتادهی تو.
شاعر نبودم، اما گرسنگی تو،
مرا به جنون کشاند، به وادی شعر و شیدایی.
#به_قلم_خودم
#غزه