مه نگار

من و گالیا
  • خانه 

چقدر خوب که من یک زن هستم!

30 فروردین 1403 توسط منم مثل تو

افکارم که پریشان می‌شود؛ اتاق و کمد‌ها را به هم می‌ریزم و مثل افکارم، دوباره مرتب‌شان می‌کنم. دستمال به دست می‌گیرم و در ظاهر غبار سطوح را می‌گیرم، اما در واقع غبار غم از دلم می‌زدایم.

دلخوری‌هایم را همراه با سرامیک‌های آشپزخانه می‌سابم.

جارو‌برقی را با قدرت روی فرش می‌کشم و خوره‌های فکری‌ام را به کیسه‌ای هدایت می‌کنم، برای دور ریختن.

افکارم را همراه لباس‌های شسته شده روی بند پهن می‌کنم تا هوایی بخورد.

دلم که می‌گیرد، به جای غصه خوردن، دست به ساختن می‌زنم. شیرینی و کیک و غذاهای عجیب و غریب که حتی اسم هم ندارند.

گاهی کلافی به دست می‌گیرم و رویا‌هایم را رج‌به‌رج با کاموا می‌بافم.

برای برگرداندن روحیه‌ام، چیدمان خانه را به تنهایی عوض می‌کنم و فکر می‌کنم با تغییرات کوچکم چه انتقام سختی از زمانه گرفتم.

چقدر خوب که من زن هستم و برای مقابله با مشکلاتم راه حل‌های متنوعی دارم.

#به_قلم_خودم

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مه نگار

گالیا،نام منِ دیگر است که به تازگی با او دوست شدم . اخلاق گالیا شبیه به منِ ۱۵ سال پیش است .دیروز گالیا را از میان کتابی که می‌خواندم پیدا کردم و از او دعوت کردم تا مثل سابق با من زندگی کند.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • من

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس