مه نگار

من و گالیا
  • خانه 

جمعه‌ها... چه دلگیر شده‌اند این جمعه‌ها.

23 خرداد 1404 توسط منم مثل تو

​

باز هم جمعه‌ای دیگر، باز هم خبری تلخ. صبح جمعه، درست مثل همان صبحی که خبر پرواز سردار دل‌ها را آوردند. سردار سلامی هم رفت… درست در بامداد جمعه، همان ساعتی که دعا برای ظهور می‌خوانیم، خبر شهادتش، مثل پتکی بر سرمان فرود آمد.

انگار قرار است جمعه‌ها، رنگ خون بگیرند. قرار است جمعه‌ها، داغ پشت داغ بیاورند. این جمعه‌ها، چقدر بوی دلتنگی می‌دهند. دلتنگی برای لبخندهای سرداران، برای صلابت نگاهشان، برای غیرتشان که امنیت این سرزمین را تضمین می‌کرد.

جمعه‌ها دلگیرند، اما این دلگیری، ما را از حرکت باز نمی‌دارد. یاد سردار سلامی، چراغ راه ما خواهد بود. هر قطره خون او، بذری خواهد شد برای رویش جوانه‌های غیرت و شجاعت.

#به_قلم_خودم 

#جمعه

 نظر دهید »

ذوالفقار علی در دستان ولی‌فقیه

23 خرداد 1404 توسط منم مثل تو

​

غدیر، تنها یک نام نیست؛ غدیر، تجلیِ ولایت و امامت است. غدیر، فریادِ رسا و جاودانه‌ی عدالتِ علی (ع) است که در هر عصر و زمان، از زبانِ حق‌گویان و عدالت‌خواهان جاری می‌شود. امروز در عصر غیبت، پرچمِ عدالتِ علوی بر دوشِ نایبِ بر حقِ امام زمان (عج)، رهبرِ فرزانه‌ی انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) است.

اسرائیل، ای رژیم غاصب و کودک‌کش، ای خیبرِ زمان، بدان که حیدریونِ خمینی‌کبیر، با عزمی راسخ و اراده‌ای پولادین، دوباره به صحنه آمده‌اند. شمشیرِ عدالتِ علی، این بار از نیامِ غیرتِ جوانانِ مؤمن و انقلابی بیرون آمده و ریشه‌های ظلم و فسادت را در سرزمین‌های اشغالی خواهد سوزاند. خیبر را به یاد آور، ای قومِ یاغی!

فلسطین، ای پاره‌ی تنِ اسلام، ای قلبِ مجروحِ امتِ مسلمان، منتظرِ طلوعِ خورشیدِ عدالت و آزادی باش. وعده‌ی الهی نزدیک است و خیبرِ دیگری در راه است. به زودی، با یاری خداوند متعال و به همتِ رزمندگانِ اسلام، قدس شریف از چنگالِ این رژیم جنایتکار آزاد خواهد شد و پرچمِ توحید بر فرازِ آن به اهتزاز درخواهد آمد.

ما پیروانِ راستینِ علی (ع) و سربازانِ ولایت، با تکیه بر ایمان، وحدت و عدالت تا نابودیِ کاملِ کفر و استکبار از پای نخواهیم نشست. ذوالفقارِ زمان، در دستانِ ولی راه را روشن کرده است و ما با گام‌هایی استوار و دلی سرشار از امید، به سوی پیروزی نهایی پیش خواهیم رفت.

#به_قلم_خودم 

#انتقام_علوی

#غدیر

#شهادت

#سپاه

 نظر دهید »

جای علی در شعر نیست، در شهر است

22 خرداد 1404 توسط منم مثل تو

​

علی، تنها واژه‌ای نیست که در ردیف قافیه‌ها بنشیند و وزن بگیرد. علی، نه تصویری است که در قاب خیال شاعران حبس شود و با استعاره‌ها و تشبیه‌ها رنگ و بوی بگیرد. علی، فراتر از بیت و غزل است. جای او در صحنه واقعی زندگی است، در دل شهر، در میان مردم، جایی که هر کوچه و خیابانش قصه‌ای از عدالت و مردانگی روایت می‌کند.

شعر، هرچند زیبا و دلنشین، گاهی محدود است به جهان انتزاع. اما علی، تجسم عینی حقیقت است. او نه تنها قهرمان حماسه‌های دیرین، که الگوی زیستن در همین امروز ماست. وقتی از علی سخن می‌گوییم، از شجاعتی می‌گوییم که در برابر ظلم قد علم می‌کند، از عدالتی که بر سر مظلومان سایه می‌افکند و از دانشی که راهگشای تاریکی‌هاست. اینها را نمی‌توان تنها در کلمات و عبارات محدود کرد. اینها باید در تار و پود زندگی روزمره ما تنیده شوند.

جای علی در شهر است؛ در آن دست‌های پینه‌بسته‌ای که برای لقمه‌ای حلال زحمت می‌کشند، در نگاه‌های کودکان بی‌سرپرست که به دنبال پناهگاهی می‌گردند، در صدای شکستن سکوت برای دفاع از حق، و در گام‌های خسته‌ای که برای کمک به دیگران برداشته می‌شود. او نه در آسمان‌ها، که بر روی همین خاک، میان ما زندگی می‌کند.

علی را از قفس شعر رها کنیم و او را در خیابان‌ها، در خانه‌ها، در ادارات و در دل تعاملاتمان جاری سازیم. نام او، نه فقط در مجالس شعرخوانی، بلکه در کردار و رفتار ما تجلی می‌یابد، زیرا “جای علی در شعر نیست، در شهر است"؛ شهری که با حضور او، عطر عدالت و انسانیت می‌گیرد و زیباتر می‌شود.

#به_قلم_خودم 

#غدیر

#غدیر_مسیر_سعادت

 نظر دهید »

حبّه‌ی خاطره

10 خرداد 1404 توسط منم مثل تو

​با صدای چرخش کلید، بچه‌ها به طرف در، دویدند. امشب دیر کرده بود. از ماشین پیاده شد. دست‌پر هم آمده بود. سه‌تا هندوانه‌ی بزرگ را روی زمین گذاشت. یاد پدرم افتادم. همیشه با میوه می‌آمد. هندوانه را برش زدم. عطر و رنگش هم مثل خاطره‌ها بود‌. دلم خواست به یاد گذشته، هندوانه را گرم بخورم. بچه‌ها هم استقبال کردند. خودش ولی هندوانه‌ی یخچالی خورد. 

سر سفره‌ی شام، تازه فهمیدم که برای شرکت در آزمون ارشد خودش را به شیراز رسانده است. خوشحال شدم. مثل اینکه حرف‌هایم تاثیر داشت. خودش هم از اینکه بعد از 14 سال سر جلسه کنکور حاضر شده بود؛ خوشحال بود. نخوانده بود. اصلا فرصت نداشت که بخواند. یا سر کار بود، یا درگیر دورکاری‌اش. خسته بود ولی، تجربه‌ی امروزش را، حبّه می‌کرد و دهانمان می‌گذاشت. خانه پر شد از صدای خند‌ه‌هایمان.

#به_قلم_خودم

 نظر دهید »

اینجا حصار معنا ندارد!

15 اردیبهشت 1404 توسط منم مثل تو

​آسمان می‌غرد. بالاخره اریبهشت به خودش آمده است. اردیبهشت که بدون باران نمی‌شود! بوی خاک نم‌زده چنان مستم می‌کند که ترجیح می‌دهم چای‌ام را زیر باران بنوشم. سوار بر مرکب خیال می‌شوم، باید خودم را به کوچه‌باغی که به تخته معروف است برسانم. می‌دانی چرا؟ آنجا درختان آلو شکوفه کرده‌اند، حیف است که نبویمشان! درختان کم‌کم برگ‌های کوچکشان باز شده است. تا باغ کیهان می‌روم. می‌دانم که دیگر لاله‌های زرد را نخواهم دید، اما امید دارم که حداقل یک دانه را ببویم و نوازش کنم. بوی تلخ شکوفه‌های آلو قبل از سربالایی حس می‌شود. تا باغ پدرم راهی نمانده است‌. تپه‌نقره پر از دم‌اسبی شده است. نوبت حکم‌رانی گل‌های کَرکو کَمر است. همیشه به نجابت و افتادگی‌شان غبطه می‌خورم. شیپور‌های خوش رنگشان همیشه روبه خاک است. 

اینجا حصار معنا ندارد. جنس حصار و باغ یکی است، یکی زنده و دیگری زنده‌ی سال قبل! وارد باغ می‌شوم. دوباره باد می‌وزد و بارانی از شکوفه بر سرم می‌ریزد. عجب استقبال گرمی! شاید باغ هم دلتنگ حضورم است. از همان ابتدا، کفشم را بیرون می‌آورم. می‌خواهم تن باغ را لمس کنم. چیزی شبیه زندگی در پاهایم جریان می‌یابد. خاک همیشه مهربان است، جانی دوباره در من می‌ریزد. خبری از گل‌های سنبلک فروردین نیست. زاغ‌ها بی‌پروا، در آسمان اوج می‌گیرند. رنگ صورتی آسمان نشان از رفتن خورشید دارد. صدای زنگوله گوسفندان روستا وسوسه‌ام می‌کند برگردم و آمدنشان را به تماشا بنشینم.

#به_قلم_خودم 

#روستا

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 43
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مه نگار

گالیا،نام منِ دیگر است که به تازگی با او دوست شدم . اخلاق گالیا شبیه به منِ ۱۵ سال پیش است .دیروز گالیا را از میان کتابی که می‌خواندم پیدا کردم و از او دعوت کردم تا مثل سابق با من زندگی کند.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • من

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس