بهترین جای دنیا
31 فروردین 1403 توسط منم مثل تو
چادر سیاهم را با عجله بر سرم میکشم؛ کفشهایم را هنوز به طور کامل نپوشیدهام که راه میافتم. صدای گریهی دخترم، دلم را به درد میآورد. نگاهی به درخت بادام میاندازم که با لبخند صورتیاش به داخل کوچه سرک میکشد. از کنار مسجد میگذرم. خاطرات کودکیام پر… بیشتر »